نتایج جستجو برای عبارت :

حسادت یا حماقت

بالزاک در رمان باباگوریو، به یکی از حس های بشری اشاره می کند. همچنانکه نویسندگانی چون رومن رولان نیز این کار را کرده بود. بالزاک می گوید: بدتر از بی مهری این دخترها به پدرشان، حسادتی ست که نسبت بهم دارند! 
حسادت احساسی است که حماقت را بعنوان یک حالت نسبتاً پایدار با خود دارد. وقتی حسادت تا اینمحد دهشتناک است آیا خدا هم محصول حماقت نیست؟ چیزی که خدا را مغلوب یا غالب می کند، همین ویژگی هاست. ساده لوحی و حماقت، عامل پیدایی خداست. 
در پایان، در جمع
هیچ چیز توی این دنیا مهلک و ترسناک تر از خود آدم نیس ...
این که چند سال با با دندن های کرم خورده زندگی کنی و هر روز درد بکشی و نری بکشیشون . یه حماقت خیلی بزرگ میتونه برای آدم باشه و راهی برای حماقت های دیگه  یه دیگه حماقتا تو زندگیم اینه که منتظر بمونی یه فرصت خوب بیاد سمتت  .
 
 پ.ن: اگه بشه دوباره خواهم نوشت ...
پ.ن: برای تنوع هم که شده چند ساعت دیگه موهامو با ماشین از ته میزنم . دیونه ام دیگه کاریم نمیشه کرد ...
یه درجه‌ای از صداقت و رک‌بودن توی دوستای قدیمی هست که جای دیگه‌ای نیست. دیشب بهم گفت: بهت حسودیم می‌شه که این که با درسات حال کنی برات مهمن؛ من انگار بی‌حس شده‌م.حسادت تو رو به جون و دل می‌خرم؛ گرچه اون طوری که می‌شناسمت تو حسادت نمی‌کنی، تحسین می‌کنی. ولی ممنونم که بهم گفتی که یه هم‌چین چیزی اساسا حسادت داره. این طوری دارم می‌تونم یه سری چیزهایی که پیش می‌اومد رو درک کنم که چرا اون طوری شد. چون من متاسفانه این عقیده رو که اصالت آدم به ا
من حسادت می کنم حتی به تنها بودنت
من به فرد رو به رویی، لحظه ی خندیدنت
من به بارانی که با لذت نگاهش می کنی
یا نسیمی که رها می چرخد اطراف تنت ...
من حسادت می کنم حتی به دست گرم آن،
شال خوشرنگی که می پیچد به دور گردنت
وقتی انگشتان تو در گیسوانت می دود
من به رد مانده از اینجور سامان دادنت ...
اینکه چیزی نیست ، گاهی دل حسادت کرده به
عطر پاشیده از آغوش تو بر پیراهنت
هیچکس ای کاش در دنیا به تو حسی نداشت
من حسادت می کنم حتی به قلب دشمنت
کاش هرکس غیر من، ای کا
در از آن روز هایی بِ سر می برم کِ ثانیه بِ ثانیه توانایی نفرت از خود در من جاندار تر می شود.
اشتباهاتم فشرده شده اند و برخی از آنها کِ مرتبط با اشتباهات گذشته ام هستند دیگر دارند مغزم را روی دیوار می پاشانند.
همش کله ام پر است از چرا آن کار را کردی ها و چرا آن کار را نکردی ها،
پر از حرف های تند و حرف های نا بِ جا،
پر از کم کاری های مشهود و پر از رخوت و سستی ای بی دلیل.
شده ام پر از قضاوت هایی کِ هرگز تا سال گذشته در من نبودند،
پرم از حسادت ها؛ حسادت ها
برشی از کتاب 
حسادت پایه ای ترین هیجان انسان است، و تاحدی همه ی انسان ها حسادت می ورزند. اما همانطور که متوجه شده اید، همه ی افراد به یک اندازه حسادت ندارند، و این ویژگی بر زندگی همه حاکم نیست. به بزرگ سالان اطراف خود نظری بیندازد و ببینید آیا می‌توانید تشخیص دهید که حسادت در زندگی برخی از کسانی که می شناسید و از شادی کمتری برخوردارند نقش ایفا میکند.
ادامه مطلب
میدونین وقتی شما دارین مرتکب یک اشتباهی میشین تا زمانی که متوجهش نیستین اون فقط یک اشتباهه ولی وقتی متوجه میشین و هنوز ادامه ش میدین میشه حماقت
الان حس میکنم من چند ساااال داشتم حماقت میکردم 
فقط از این خوشحالم که دیگه ادامه ش ندادم و تمومش کردم
بعضی آدمارو باید انداخت از زندگی بیرون حتی اگر تنها بشی حتی اگر تا آخر عمرت تنها بمونی حتی اگر اذیت بشی 
همه ی اینارو آرامشی که این تنهایی و نبود اون آدم اشتباه بهت میده خنثی میکنه
 
 
 
. همیشه دوس داشتم بقیه هم خوشحال باشن ...همیشه سعی کردم تو خوشحال شدن موفق شدن بقیه کمکشون کنم... 
اماقضیه تو جداس ... حتی اگه یه وقتایی که به روم نیارمو بی تفاوت نشون بوم خودمو
واسه توصیف حالم این شعره بهتر از پسش بر میاد 
.
.
من حسادت می کنم حتی به تنها بودنتمن به فرد رو به رویی، لحظه ی خندیدنتمن به بارانی که با لذت نگاهش می کنییا نسیمی که رها می چرخد اطراف تنت ...من حسادت می کنم حتی به دست گرم آن،شال خوشرنگی که می پیچد به دور گردنتوقتی انگشتان
حماقت تنها سرزمینی است که مرز ندارد و می تواند ساکنان اش را تا بی نهایت تسخیر کند، هر که در آن سکنا گزید هر روز بیشتر و بیشتر به خاک و آب و آفتاب اش عادت می کند به هوایش خو می گیرد و تبدیل به حاکم آن می شود، سخت می شود کسی را از سرزمینی که به آن حکومت می کند هجرت داد
نمیگذرم از مسئولین احمق که با جون ما اینطور بازی میکنن.
این همه روز قرنطینه کشیدیم و خودمونو تو خونه حبس کردیم که با حماقت اینا دوباره اوج بگیره؟
لعنتی...اون نون آور خونه اگه کرونا بگیره که همه میگیرن. برای چی اداره ها رو باز کردین...؟
روزی پادشاهی ولخرج هنگام عبور از سرزمینی با دو دوست جوان ملاقات کرد . 
 
این دو دوست بینوا که تا آن زمان با گدایی امرار معاش می کردند ، همچون دو
 
روی یک سکه جدانشدنی به نظر می رسیدند . 
 
 
پادشاه که آن روز سرحال بود، خواست به آنها عنایتی بکند. پس به هر کدام
 
پیشنهاد کرد آرزویی کنند. ابتدا خطاب به دوست کوچیک تر گفت: به من بگو چه
 
می خواهی قول می دهم خواسته ات را برآورده کنم . اما باید بدانی من در قبال
 
هر لطفی که به تو می کنم ، دو برابر آن را به
 
 
 
حسادت تهدیدی جدی در روابط شماست
حسادت می تواند تهدیدی جدی در روابطتان باشد. گاهی کنترل حسادت از دست شما در  می رود و بدون اینکه  خودتان متوجه باشید احساس حسادت می کنید.
درضمن اگر نسبت به همسر خود دچار بد گمانی و سو ظن های شدیدی شده اید، راه حلش این نیست که او را بیشتر تحت کنترل در آورید ،بلکه باید
ادامه مطلب
حماقت یعنی اینکه به بهانه نظام مردم رو بزنی ، یعنی اینکه برای مخالفت با یه نهاد نظامی سربازاش رو بزنی ! کسایی رو که تنها دوسال مهمون اونجان
حماقت یعنی اینکه خودتو مخالف و برنداز در نظر بگیری ولی موافق کسایی باشی که میخوان کشورتو تیکه تیکه کنن 
حماقت یعنی اینکه امروز تو فروشگاه بودم از این همواره تخفیف ها ، یه لنده خدایی شیش تا روغن بزرگ بدون پالم فلان مارک رو برداشته بود بهش گفتم رستوران دارین ؟ گفت نه قراره دوماه دیگه قحطی بیاد به خاطر اون ز
یه بنده خدایی از دوستهامون چند روز قبل عکس گذاشت که عقد کرده ، و هممون کلی خوشحال و تبریک و ...
من اصلا همسرش رو نمیشناختم ...
از بچه های سراسری ترم پایینی بود ...
هیچی خلاصه همون موقع دوست من که از دی ماه مهمانی گرفته رفته تهران به من پیام داد که اینا چجوری آشنا شدن و کی آشنا شدن و...؟ 
گفتم والا من نمیدونم ! 
یهو گفت این پسره تا همون دی ماه به من پیام میداد  ، پیشنهاد میداد ‌...
اضافه کنم که این دوستم هرکی ازدواج میکنه یا دوست میشه میگه شوهر طرف یا دو
واقعا و حقیقتا هیچ چیزی توی این دنیا نمیتونه عمق حماقت و گاگولی و نفهمی و سادگی من رو نشون بده.... 
من یک احمق تمام عیارم و هرچی هم سرم بیاد حمقه. 
خاک عالم تو سر من ... خاک تو سرت حیدر و بازهم خاک تو سرت حیدر. 
کی میخوای به خودت بیای و ببینی دور و برت چه خبره؟ 
تا کی تو خواب غفلت میمونی ؟ 
تا کی به این سفاهت و حماقت و بی عقلی و نفهمی ادامه میدی؟
خب چرا درباره خواستگارای من انقدر فوضولی میکنی که آخرش حالت گرفته بشه؟
خوب شد الان؟
هی بگو کی بود چکاره بود
روانی دوست داشتنی!
من صدبار بهت گفتم به هیچکس حسی ک ب تو دارم رو نداشتم
گفتم با هیچکس انقدر ادامه ندادم
باز بیا بپرس
چه اشتباهی کردم گفتم دو سه جلسه حرف زدم
حسادت جناب رو تحریک کردم :(
حسادتِ غیر منطقی چیست؟
بارها و بارها از من می‌پرسند که حسادت غیر منطقی را چگونه باید تحت کنترل خودمان دربیاوریم. به طور معمول، افراد متوجه می‌شوند که احساس آن‌ها هیچ دلیل و یا هیچ مدرک موثقی را همراه خود ندارد، اما قادر با کنترل این احساس نیستند. به علاوه، فرد معمولاً متوجه می‌شود که این احساس یک ذات خبیث‌تر از نفسِ خویش را نیز دارا است، این ذات که شما حتی نمی‌توانید با آن مخالفت کنید و یا رهایش کنید، حال آن‌که از نتایج مخربش آگاهی داری
هممون میدونیم حسادت خوب نیست، اما هممون هم گاهی اوقات حسود میشیم!من اصولا توی رابطه، آدم حسودی هستم. حالا نه صرفا رابطه ی عشقی، رابطه ی مادر و فرزندی، رابطه ی دوستی..به این صورت که اگر فرد مذکور، به کسی، یا چیزی، بیش از من نزدیک باشه یا علاقه داشته باشه، بهم میریزم و اون حس حسادت، شروع به فعالیت میکنه و ناراحتی های عالم میاد توی دلم!خب بله، الان هم حس حسادتم نسبت به کسی که فکر می‌کردم فقط دوست منه و قرار بود بیام اینجا و خبر خاله شدنم و مامان ش
نمی دونم چند بار باید از یک سوراخ گزیده بشم تا بفهمم که اشتباهه چند بار یه کارو تکرار کنم تا متوجه بشم نباید انجامش بدم چند بار باید گول فیلم بازی کردن آدما رو بخورم تا دیگه به کسی اعتماد نکنم ، میدونم این حماقت و خریت از خودمه ولی قطعا این آخرین بار بوده و  خواهد بود.
 
 
وقتی یه نفر ازم تقلید میکنه اصلا خوشحال نمیشم ! نه حسودم نه بخیل !خوشَ م نمیاد کاری رو که شروع میکنم یکی بیاد از روی حسادت همون کارا رو انجام بده !این نشانه کوچیک بودن خودشه !
تقلید خوبه ولی نه از روی حسادت بعضیا واقعا از روی حسودی اینکارا رو انجام میدن ! واقعا تو کتَ م نمیره و فقط اون لحظه دلم میخواد فاصله بگیرَ م ! 
عجیبه ولی چند وقتیه حس حماقت می کنم وقتی حس می کنم ممکنه یکی ازم خوشش بیاد ! شاید چون پیش خودم میگم توهمه و از حس بعدش می ترسم ، از حس بعدش وقتی بفهمی کاملا اشتباه میکردی و یه رفتار دوستانه ی ساده بوده ، آخ که چقد از دنیای دو جنسیتی بدم میاد:)))
جالبه حتی وقتی می بینم کسی صفحات اجتماعیم،مثل توییتر، رو فالو کرده تعجب میکنم ، چون فکر می کنم اگه خودم مخاطب صفحه ی خودم بودم فالوش نمی کردم و مثل یه صفحه ی معمولی و گذرا بهش نگاه می کردم !! یعنی واقعا بعضی
گفته بودم خوابم نمیبره، لالایی خوند صداشو ضبط کردم.  لالایی شو حفظ بودم همیشه ولی ضبطش کردم. واسه روزهای تو خوابگاه. 
 از ۱۸ تیر خوابم نمیبره ولی گوش نمی کردم تا همین امشب و همین نیم ساعت قبل، وسط تاریکی و خیره شدن به صفحه ی گوشی، وسط فرستادن دکلمه های چارلز بوفسکی، پرنده ی آبی.
حماقت کردم! وسط صدای ضبط شده می خنده:) وسط صدای ضبط شده اشکم سر می خوره زیر بینیم و بوی عطرش میاد... و فقط زمزمه می کنم که آسمون از توی سنگ سرد روی جسمت پیداست. به گنجشک ها
گفته بودم خوابم نمیبره، لالایی خوند صداشو ضبط کردم.  لالایی شو حفظ بودم همیشه ولی ضبطش کردم. واسه روزهای تو خوابگاه. 
 از ۱۸ تیر خوابم نمیبره ولی گوش نمی کردم تا همین امشب و همین نیم ساعت قبل، وسط تاریکی و خیره شدن به صفحه ی گوشی، وسط فرستادن دکلمه های چارلز بوفسکی، پرنده ی آبی.
حماقت کردم! وسط صدای ضبط شده می خنده:) وسط صدای ضبط شده اشکم سر می خوره زیر بینیم و بوی عطرش میاد... و فقط زمزمه می کنم که آسمون از توی سنگ سرد روی جسمت پیداست. به گنجشک ها
مقدمه
یکی از بیماریهای اخلاقی که سلامت جسمی و روحی فرد را به خطر انداخته و موجب اختلال و برهم ریختگی امور عادی زندگی می شود، «حسادت» است. حسادت، بحران روحی است که بیش از همه، خود حسود را آزار می دهد و تا حد عذاب، اضطراب دائم و به خطر افتادن سلامت جسمی نیز پیشرفت می کند. حسادت لایه های پنهان فراوانی دارد که گاه خود حسود نیز از آن غافل است. حسد در قالبهای مختلفی همچون: گفتار، کردار، رفتار، فعل و انفعالات روحی، و گاهی در اشکالی که تشخیص آن مشکل اس
حماقت؟! حماقت چیست؟! بگمان من ما انسانها گاهی دست به کارهای احمقانه‌ای میزنیم که خودمان هم میدانیم احمقانه است. این یعنی ما احمقیم؟! شاید اینکه میدانیم یعنی عاقلیم و میتوانیم تشخیص بدهیم چه کاری احمقانه است یا نیست؛ پس عقل فقط قوه تشخیصیه است؟ یا تنها توانایی ارشاد دارد و به کار این می‌آید که چراغ قوه بگیرد و همه چیز را به ما نشان بدهد؟ اصلا چه کسی گفته هر چه عقل میگوید یا گمان میکنیم عقلمان میگوید عاقلانه است؟! میفهمی منظورم از عاقلانه چیس
خب:
1- دلم برای نمایشگاه کتاب رفتن غنج میره.اما وقتی تصور میکنم که باید کلی راه برم بین اون همه شلوغی و چشم تو چشم شدن با کتاب
های نخوانده ام،یک ای بابایی میگم و از کنارش رد میشم.اما راه رفتنبین اون همه کتاب خیلی باحاله
2_چند روز پیش یک پیجی را توی اینستا بررسی میکردم که با خودم گفتم خوشحال بعضی ها که اینقدر راحت و قشنگ و ساده مینویسند.
روزمرگی ها و ماجراهای ساده ای را که می بینن بامزه می نویسند.اینم از یک حسادت کوچیک
⭕️سم چیست؟
هر چیزی که بیشتر از ضرورت ماست، سم است. قدرت، ثروت، گرسنگی، نفس، حرص و آز، تنبلی، عشق، جاه طلبی، نفرت یا هر چیز دیگر.
⭕️ترس چیست...؟
عدم پذیرشِ "عدم قطعیت".
اگر ما "عدم قطعیت" را بپذیریم، ترس تبدیل به ماجراجویی می شود...!
⭕️حسادت چیست؟
عدم پذیرش خوبی در دیگران.
اگر خوب بودن شخصی را قبول کنیم، حسادت تبدیل به  الهام گرفتن میشود...!
⭕️خشم چیست؟
عدم پذیرش چیزهایی که خارج از کنترل ما هستند.
اگر این را بپذیریم، خشم به تحمل تبدیل می شود...!
هیچ وقت حسرت زندگی آدمایی رو که از درونشون خبر نداری نخور!حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است. هر قلبی دردی داردفقط نحوه ابراز آن فرق دارد. بعضی ها آن را در چشمانشان پنهان می‌کنندبعضی ها در لبخندشان!
خنده را معنی به سر مستی مکن
آنکه میخندد غمش بی انتهاست
نه سفیدی بیانگر زیبایی ستو نه سیاهی نشانه زشتی...کفن سفید اما ترساننده است و کعبه سیاه اما محبوب و دوست داشتنی است. انسان به اخلاقش سنجیده می شود نه به مظهرش...قبل از اینکه سرت را بالا ببر
بدون شک اشخاص یا زنانی که حسود و بخیل هستند سعی میکنندبرای بروز دادن رفتار بخیل بودنشان و
خالی کردن خودشان از هر دلیل بی پایه و اساسی و حرف های ابلهانه و جاهلانه استفاده کند تا بلکه این
فشاری راکه بخاطر بیماری حسادت دراوست را بیرون بریزد و این بیماری سر ریز شده در وجودش را فروکشد.
این گونه اشخاص افرادی بسیار جاهل و نادان هستند و حاضرنیستند که ببینند طرف مقابلش به نوعی از او
بهتر است یا از امکانات یا چیزهایی برخوردار است و همیشه سعی میکنند ا
بدون شک اشخاص یا زنانی که حسود و بخیل هستند سعی میکنندبرای بروز دادن رفتار بخیل بودنشان و خالی کردن خودشان از هر دلیل بی پایه و اساسی و حرف های ابلهانه و جاهلانه استفاده کند تا بلکه این فشاری راکه بخاطر بیماری حسادت دراوست را بیرون بریزد و این بیماری سر ریز شده در وجودش را فروکشد.
این گونه اشخاص افرادی بسیار جاهل و نادان هستند و حاضرنیستند که ببینند طرف مقابلش به نوعی از او بهتر است یا از امکانات یا چیزهایی برخوردار است و همیشه سعی میکنند ای
The Devil's Dictionary، عنوان یک فرهنگ لغت (واژهنامه) نوشتۀ Ambrose Gwinnett Bierce (آمبروز بیرس) هست. اما این کتاب، ی فرهنگ لغت معمولی نیس، نویسنده در مقابل هر واژه ای، توضیح و تفسیری طنز و هجوآلود و درعین حال تلخ و متاثرکننده رو بیان کرده، درواقع این فرهنگ لغت، دید یک آدم شکاک، واقعگرا و درظاهر بدبین از همه چیزه. مثلاً به این چنتا نمونه دقت کنین: 
تبریک: حسادت مودبانه
بی‌دفاع: ناتوان از حمله
عذرخواهی: زمینه چینی برای اهانت بعدی
ادراک: خیلی دیر به حماقت خود پ
The Devil's Dictionary، عنوان یک فرهنگ لغت (واژه نامه) نوشتۀ Ambrose Gwinnett Bierce (آمبروز بیرس) هست. اما این کتاب، ی فرهنگ لغت معمولی نیس، نویسنده در مقابل هر واژه ای، توضیح و تفسیری طنز و هجوآلود و درعین حال تلخ و متاثرکننده رو بیان کرده، درواقع این فرهنگ لغت، دید یک آدم شکاک، واقعگرا و درظاهر بدبین از همه چیزه. مثلاً به این چنتا نمونه دقت کنین: 
تبریک: حسادت مودبانه
بی‌دفاع: ناتوان از حمله
عذرخواهی: زمینه چینی برای اهانت بعدی
ادراک: خیلی دیر به حماقت خود
چند روزی بود میخواستم کاری رو انجام بدم و فکر میکردم ریسکش بالاست شاید بشه گفت حماقته ولی خب بالاخره انجامش دادم و میتونم بگم شکر خدا چه ریسک محسوب می‌شد چه حماقت مهم نیست نتیجه‌اش خوب بود و خوشحالم که با وجود مخالفت تارزان غیرتی و تنی چند از رفقای جان دانشگاهی انجامش دادم
امیدوارم شمام اگه یک روز ریسک کردین تهش از ته دل بخندین ...
+ فکرشم نمی‌کردم بشه آهنگ‌های بانو هایده و یا علیرضا قربانی رو به سبک شش و هشت زد و خوند! خدایا مرسی بابت خلق بع
#خردمند
#بی_خرد
#پولدار
#فقیر
و.. و.. و...
همین انسان ها در یک چیز کاملا مشترکند.
آنها در هر حالت، اسیر هستند..
اسارت هایی از جنس شهوت،
اسارت های از جنس حسادت،
اسارت هایی از جنس حماقت،
حتا اسارت هایی که خودشان برای خودشان میتراشند،انسان حتا گاهی به خودش هم رحم نمیکنید.
ودر این میان عده ای به فکر رحم و مروت جهانی زندگی را میگذرانند..!
تمامی این اسارت ها توسط دو عامل اصلی خانواده و جامعه به فرد منتقل میشود.و،وظیفه انسان تربیت فرزندیست،بدون اسارت..
و ش
بزرگ‌ترین رسالت روشنفکر در معنای حقیقی آن (و نه در معنای آن واژه مستعمل که بی سیگارش فکر کردن نمی‌تواند) این است که حماقت عامه را تماشا کند و باز رغبت داشته باشد که راه خود را ادامه دهد؛ مخصوصا در آن دوره‌های بسیار طاقت‌فرسا، که حماقت هم پا دارد هم خیابان، هم اشک، هم زبان. و عقل پابُریده‌ی دست‌بُریده‌ی زبان‌بُریده‌ی مهجورِ زندانی‌ست. و اینجا حتی کارِ روشنفکر دشوارتر می‌شود: نماندن در رکاب توده سیاه‌روح متراکمِ خیابان، تا به خود مغر
در فرهنگ شهر ما واژه ای وجود داره به نام لَـلِـه LALE. این واژه رو خانم ها خطاب به آقایون به کار میبرن. این برچسب رو خانمها به مذکری نسبت میدن که خودشو وارد امور زنانه میکنه.
جالب اینجاست که این واژه معادل معکوس نداره، در صورتی که بیشتر این خود خانمها هستند که در امور آقایون سرک میکشن. متاسفانه این موضوع برخاسته از حسادت زنهاست. همه میدونن که یکی از ویژگی های بارز جنس مونث حسادته و کلآ جنس مونث هست که به جنس نر حسادت میورزه. من قصد توهین به همه خا
در فرهنگ شهر ما واژه ای وجود داره به نام لَـلِـه LALE. این واژه رو خانم ها خطاب به آقایون به کار میبرن. این برچسب رو خانمها به مذکری نسبت میدن که خودشو وارد امور زنانه میکنه.
جالب اینجاست که این واژه معادل معکوس نداره، در صورتی که بیشتر این خود خانمها هستند که در امور آقایون سرک میکشن. متاسفانه این موضوع برخاسته از حسادت زنهاست. همه میدونن که یکی از ویژگی های بارز جنس مونث حسادته و کلآ جنس مونث هست که به جنس نر حسادت میورزه. من قصد توهین به همه خا
اینطرف، برخی با حماقت مثال زدنی ، برای فرار از دست کرونا ،با نوشیدن الکل، جان خود را از دست می دهند جانهایی که در برابر کشته های ویروس کرونا، قابل توجه و نزدیکِ برابری است!
آنطرف، هر کسی در استان و شهرستان برای خودش سخنگوی کرونایی شده است!و اعداد و ارقام مختلف و گاها متضاد اعتماد عمومی مردم را به مسلخ برده است.
اولی که به حماقت برخی ها مرتبط است  و مرگ با الکل، نوش جانشان!، دومی را اما، "حجله نشینهای این روزها" ، باید مدیریت کنند!
هنوز برای موضوع حسادت پاسخ دقیقی دریافت نکردم. خ می‌گفت کنکاش نباید کرد. من کنکاش نمی‌کنم. ولی دیدن هست به هر حال. شنیدن. می‌گفت آدم ها رسالت های متفاوتی دارند وبه اندازه‌ی رسالتشان داشته دارند. می‌فهمم ولی راه حل نیست. پاسخ خودم اینه: حال آدم با خودش خوب بودن و به اندازه‌ی کافی برای خود خوب بودن و تلاش برای خوب تر بودن برای خود. و یه چیز مهم تر: در موقعیت مقایسه قرار نگرفتن و خود را از این موقعیت ها دور کردن.
 
+ البته خ میگه در حسادت بدخواهی
به جرئت میتونم بگم یکی از عواملی که باعث افسردگی من میشه و هیچ جوره نمیشه از بین برد شخصیت من هست
روحیه پرفکشنیست من بزرگترین عاملی بود که توی دوران کنکور من رو نابود میکرد و اون صدای منتقد درونم که خودش بزرگترین بدخواه زندگیم بود (و نه فامیل و دوست و همسایه و آشنا)
و دومین عامل حسادت بیش از حد من به همه و در هر زمینه
چشم دیدن اینو ندارم که ببینم یکی از من یه چیزی بیشتر داشته باشه 
چشمشو ندارم ببینم کسی رتبه ش از من بهتر شده
جشنی که برای رتبه ها
این که تو این روزهای بد زندگی یک پیشنهادی بشه مثل یکی از دانشگاه های تهران و وجدانت گریبانت رو گرفته باشه در حالی که از بیرون صدای فریاد حماقت نکن به گوش میرسه،ادم باید چیکار کنه؟؟تا کجا مقاومت کنه؟ چطور مقاومت کنه ؟چطو وسوسه نشه؟
یه غمی هست که حسادت نیست، غبطه نیست، حسرت، نه کاملا، نه، نیست؛ غمه. و بی نهایت سنگینه. چگاله و تا بیاد حل شه، ساعت ها و بلکه روزها رفته. غمِ دیدن یه زندگی استیبل، امن، آروم، پایدار، عاشقانه، منطقی، میوه دار، ریشه دار. که اگه یه آدم معمولی باشی و عاشق نباشی این غم میشه حسادت. اگه عاشقیت تلخ و پوچ باشه این غم میشه غبطه و حسرت. اما تو عاشقی، و این غمه که داره وجودتو میخوره، و هر آن بهت یادآور میشه که معشوق نیست، زندگی ای که می تونست در جریان باشه، عا
از زندگی به کل عقبم البته اگه بشه بهش گفت زندگی نمیدونم چرا باید شرایطم اینقدر خاص باشه اینقدر ...
همیشه حسرت خوردنامون متقابله یعنی یک طوریه من به شرایط تو حسادت میکنم تو به شرایط من و هیچ کدوم از زندگی راضی نیستیم
یعنی میدونید چی خوب بود اینکه هرچی داشتیم رو بهم میدادیم و کسی حسرت نمیخورد ...
نمیخوام بگم این همه فرق بین آدما چرا هست و چرا من نمیتونم به چیزای ساده ای که اونا بهشون رسیدن برسم
بعدش با خودم 2 2 تا 4 تا میکنم میگم حتما من مثل اونا خوب
نکوهش حسادت در احادیث ائمه اطهار 


 
حدیث درباره‌ی حسادت

 
حسادت یکی
از زشت‌ترین و قبیح‌ترین خصلت‌هایی است که در هر جامعه‌ای دیده می‌شود، در
نکوهش حسد همین بس که نخستین قتلی که در جهان واقع شد از ناحیه قابیل نسبت
به برادرش هابیل بود که بر اثر حسد چنین اتفاقی افتاد.
پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم:
الحاسدُ جاحِدٌ لأنّهُ لَم یَرضَ بِقضاءِ الله.
آدم حسود ـ در حقیقت ـ یک آدم لَجوج و ستیزه‌جو است. زیرا او به قضا و مق
جمعه دچار حسادت شدم.... حالتی که به شدت  ازش بدم میاد ولی گاهی بدجور به سراغم میاد...
جالب اینجاست نسبت به کسی این حسو داشتم که خیلی دوسش دارم ....
وجالب تر اینجاست نسبت به مسئله ای که تو ذهن خودم شکل گرفته ، پیشروی کرده و نتیجه گیری شده....
بعد از مدتها تو جمعی قرار گرفتم که درکنارشون بودن باعث استرسم میشد و این بیشتر به حسادت من دامن میزد....
از اینکه حرفی برای گفتن در این جمع داشتم ولی نمیخواستم با بیانشون باعث جلب توجه بشم ناراحتم نمیکرد چون میدون
مولوی د ر مثنوی به سوال جواب داده:
در دل نه‌دل ، حسدها سَر کُند (در دلی که واقعا دل نیست حسدها ظاهر شود)

نیست را هست این چنین مُضْطَر (درمانده) کند
این زنانی کز همه مُشفِق‌ترند

از حسد دو ضَرّه خود را می‌خورند


تا که مردانی که خود سنگین‌دل اند

از حسد تا در کدامین منزل اند؟
می گوید این زنان که از همه مهربانتر و طبعا عاطفی و نازک دل اند ، اما وقتی هوو ( ضره) یکدیگر می شوند از حسادت می خواهند همدیگر را از بین ببرند. تا چه رسد به مردانی که ذاتا سنگدل
جشن تولد بچه ش بود, ده بیست بچه دیگه رُ مهمون کرده بود, بچه ها سرو صدا میکردنو شیرینی و ...
همسایه دست چپی اومد به اعتراض که مرد حسابی این چه وضع سرو لباس خونوادته, اگه پول داری به اونا برس, باغچه جلو خونتو درستش کن و ...
مرد اومد به گله گی نزد همسایه سمت راستیش که عاقله مردی بود از صحبتای همسایه دست چپی.
همسایه دست راسنی گفت به دل نگیر, این به کانون گرم خونواده تو, ایمانت خودت و بچه هات و ... حسادت میکنه, اومده اینجوری نیشش رو به توبزنه, فقط براش دعا کن
بازهٔ زمانی یازده شب تا هفت صبح متعلق به غلط ترین تصمیم ها، اغراق شده ترین احساسات، فراموشی ها و یادآوری های غیرواقعی و سوگیرانه، به ضرر خود و به نفع دیگری است. دیگری ای که نیست و هر شب در این بازه زمانی خطرناک، احتمال داره که با وساطت هورمون و هیجان، برگرده.
منشی موسسه سرش حسابی شلوغ بود. من مدام دستم را روی میز میکوبیدم و میگفتم: پس کار من چی شد؟ من کلی وقت اینجا منتظرم، کلاسم الان شروع میشه!
از اتاق های دیگر صدایش میکردند و تلفن های روی میزش مدام زنگ میخورد. در بین این همه شلوغی و ولوله برق اتصالی کرد و قطع شد. نفس عمیقی کشیدم و درست روبروی میز منشی نشستم. چهار پنج دقیقه ای گذشت که برق آمد و منشی با عجله گفت: موسیو حیدری، شما فیشتون رو بدید تا اوکی کنم!
با تحکم از صندلی به بالا پریدم و گفتم: موسیو ندا
وقتی شوهر کنم عمرا عکس شوهرمو همه جا بذارم :|||| ( منظورم کاملا با اینستاست ! ) 
+ دختره ( یکی از دوستای قدیمیم ) از وقتی ازدواج کرده نان استاپ عکس شوهرش یا استوریه یا پست ! 
بابا حاجی ! چرا اخه ؟
ازدواج کردی باشه اوکی ، شوهرت خوش قیافه ست بازم باشه اوکی یه پست دو پست نه دیگ انقدر ... به خاطر خودتون میگم ! 
بعد جالبیش اینه که پیجش پرایوته و عکس شوهرشو تنها میذاره ... بعد از اون ور خواهرش بدتر :| یه مدت استوری هرشبش این بود که ما و داداش محسن ( شوهر خواهرش ) ف
حماقت مسیری است بدون انتها
بعضی از افراد به نظر می رسد جاده را می شناسند و حتی الامکان سعی می کنند پا در آن جاده نگذارند
بعضی ها پس از ورود به جاده، متوجه مسیر سنگلاخی و غیر عادی جاده می شوند و خود را کنار می کشند
اما بعضی از افراد، چنان در منجلاب حماقت به دام افتاده اند که تفاوت راه را از بی­راهه حتی با راهنمایی های یک کاربلد هرگز تشخیص نخواهد داد.
درخت را به نام برگ بهار را به نام گل ستاره را به نام نور کوه را به نام سنگ دل شکفته‌ی مرا به نام عشق عشق را به نام درد مرا به نام کوچکم صدا بزنمرا به نام کوچکم صدا بزنصدام بزنزنده شو منو صدا کن دلم واسه صدای خش‌دارت تنگ شده.دلم واسه حرف زدن با لکنتت که دال و ت رو درست ادا نمی‌کردی تنگ شده. دلم برای تمام حمایت‌های حماقت‌بارت تنگ شده.میگفتی هاجر فسخ عزیمت جاودانه بود. چرا برنمیگردی از سفر چند روزه‌ات؟
در زندگی حسادت کرده‌ام؛ به سلمان فارسی، به حارث همدانی به سهل‌ بن حنیف انصاری!
سلمان که منا اهل بیت شد و تکلیفش برای همه مشخص است.
اما به این فکر می‌کنم که حارث به در خانه علی رفته و گفته کاری نداشتم جز آن‌که دوستی تو مرا وادار کرد که بیایم...آه! چه دشوار است روزگار بر ما. نه پیغمبرمان را می‌بینیم و نه اماممان را! فکر اینکه دق الباب کنی دری را و علی گشاینده آن در باشد ...
 
سهل هم که نمونه عجیبی است! مدالی بر سینه دارد که تا قیام قیامت می‌درخشد:
«
اکثر انسان ها حتی جسارت دور ریختن لباس هایی که مدتهاست بدون استفاده در کمد هایشان آویخته شده را ندارند بعد از آنها توقع داریم که باور های غلطی را که قرن هاست در ذهن هایشان زنجیر شده است به راحتی کنار بگذارند و دور بریزند...!!!
"جهل نرم ترین بالشی است که بشر میتواند سر خود را بگذارد و آرام بخوابد"
سلام دوستان 
من یه پسر 25 ساله هستم، یه مشکلی هست که منو چند ساله داره اذیت می‌کنه، من نسبت به آدم های متاهل حسادت شدید دارم، چون میبینم نیاز های جنسی و روحی شون تامین میشه ولی من باید عذاب بکشم.
البته من تا دو سال دیگه ازدواج میکنم خونه و ماشین دارم، کارمند هم هستم، اینکه میگم دو سال برای اینه که پس اندازی جمع کنم برای مراسم عروسی و هزینه های دیگه، ولی کلا این احساس حسادت داره اذیتم می‌کنه چکار کنم؟
مرتبط:
بیکاری یا مشکل مالی مرد رو عصبی می ک
فکر میکنم خارق العاده ترین کاری که میتوان انجام داد تاثیر نپذیرفتن از دیگران باشد. اینکه صبح تا شب با آنها در ارتباط باشی، با آنها حرف بزنی و کنارشان سر یک کلاس بنشینی، حماقت هایشان را ببینی و احمق نشوی.
دارم سعی میکنم کارهای بزرگی انجام بدهم. مدت زیادی نیست اما بهرحال شروع کرده ام این پروسه ی بلندمدت را. روزهای آسانی نخواهند بود و هر روز از دیروز چالش برانگیز تر میشود. اما راهی ندارم. البته راه های زیادی برای درپیش گرفتن هستند، اما یک روز من
ماریای خوبم اکنون یک سال و چند قرن است که تو را ندیده ام و دستهایم دستهای تو را نبوسیده اند و لبهایم لبهایت را نوازش نکرده اند، مهربان زیبا رویم من به نسیمی که عطر موهای تو را احساس میکند حسادت میکنم و به مردمی که نفس می کشند هوایی را که به نفس های تو آغشته شده به دیده ی نفرت می نگرم.
از مواردی که باعث بر انگیخته شدن حس حساسیت و یا حسادت و دلخوری همسران می  شود و یا دست شیطان را جهت مکر و فریب باز می گذارد مخفی کاری است. وقتی مخفی کاری صورت بگیرد شیطان خیلی راحت می تواند ورود کند و حسادت زن را بر بیانگیزد.
خدا رو شکر ما این مورد رو به این صورت حل کردیم.
یک گروه سه نفره تشکیل دادیم و در این گروه با هم صحبت می کتیم. علاوع بر درد دل و ... ، صحبتهای عاشقانه در این گروه هم رد و بدل می شود و این موجب می شود اصلا حساسیت نداشته باشیم.
حتی ا
واقعا اسم همسرانِ مومن و کافر حضرت نوح به چه دردِ یه بچه هفت هشت ساله [حتی یه آدم بالغ] می خوره که تو کلاس بهش یاد می دن و بعد ازش سوال می پرسن؟!! اینم از نظام آموزشی ما! تازه وقتی همچین سوالی رو از معلمِ؟! گرامی؟! می پرسن، جواب می ده خوبه که به گوششون بخوره!
که چی بشه مثلا؟!! واقعا که چی بشه؟! به شدت احمقانه و مضحکه!!! 
+ خدایا از نادونی ما به شگفت بیا!!!!   
اگر یک نفر توی دنیا باشه که واقعا بهش حسادت کنم اون مهشیده...
لعنتی هر صبح چشماش رو که باز میکنه چشم تو چشم کسی میشه که من آرزو دارم تا زنده ام و زنده ست بتونم قدر یک شب با صداش برقصم و عشق کنم...تف!
 
*اگر همین الان یک نفر آهنگ هزار و یک شب ابی رو برای خود خود خودم بخونه چشام رو میبندم و میگم یس و تمام!
سلام به تمام دوستان گل
من دختری ۱۹ ساله هستم. اصلا حسود نیستم. تو دوران مدرسه چون با بچه ها رقابت داشتیم؛ هر وقت یکی از همکلاسی های درس خونم میرفت درس جواب بده دعا میکردم که نمره ش بالاتر از من نشه. به خاطر اینکه گاهی اوقات رفتارشون با من خوب نبود (اونم به خاطر حسادت : اینو مطمئنم)، خودم همیشه باهاشون خوب ودوستانه برخورد کردم. واینکه دوست داشتم شاگرد اول بشم چون خیلی سختی کشیده بودم. یه کمی هم حسادت بود چون وقتی طرف یه نمره خوبی میاورد من ناراحت
سلام به روی ماه دوستای بلاگی عزیزم
ما رو نمیبینید خوبید؟خوشید؟
مرسی از همه منم خوبم
حسادت من از اینجا شروع میشه:
یه دختری توی این طبقه بلوک مون هست گیر داده من بهش حسادت می کنم
قضیش اینه یه شب کتریشون رو گاز بود و جوش اومده بود شعلش هم کم بود بهش گفتم ببخشید میشه بردارید
گفت نه ما باید آب چایی مون زیاد بجوشه گفتم خب حداقل شعلشو زیاد کن
بعد خودم اومدم شعله رو زیاد کنم خاموش شد اونجا که کلی بهم حرف زد که بیشعور و فلان و فلان هیچی نگفتم
بعد یه روز ف
✅ سه چیز برادر را از برادر جدا می کن✅ سه چیز برادر را از برادر جدا می کند
1.زن 2.زر 3.زمین
سه چیز در زندگی یکبار به انسان داده می‌شود.
1.والدین 2.جوانی 3.شانس
سه چیز دلتنگی می آورند.
1.مرگ والدین 2.مرگ برادر 3.مرگ فرزند
سه چیزدردنیا لذت بخشند.
1.آب 2.اتش 3.آرامش
سه چیز را هرگز نخور.
1.غصه 2.حرام 3.حق
سه چیز باعث سقوط انسان است.
1.غرور 2.دشمنی 3.جهل
سه چیز را باید افزایش داد.
1.دانش 2.دارائی 3.درخت
سه چیز انسان را تباه میکند.
1.حرص 2.حسد 3.حماقت
سه چیز را همیشه بخ
«٩٠»بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ‌ أَنْفُسَهُمْ‌ أَنْ‌ یَکْفُرُوا بِما أَنْزَلَ‌ اللّهُ‌ بَغْیاً أَنْ‌ یُنَزِّلَ‌ اللّهُ‌ مِنْ‌ فَضْلِهِ‌ عَلى‌ مَنْ‌ یَشاءُ مِنْ‌ عِبادِهِ‌ فَباؤُ بِغَضَبٍ‌ عَلى‌ غَضَبٍ‌ وَ لِلْکافِرِینَ‌ عَذابٌ‌ مُهِینٌ‌ 
چه بد است آنچه که خویشتن را به آن بفروختند که از روى حسد،به آیاتى که خدا فرستاده بود کافر شدند(و گفتند:)که چرا خداوند از فضل خویش بر هرکس از بندگانش که بخواهد،(آیاتش را)نازل مى‌کند.پس به ق
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در نخستین روز از سال ۱۳۹۸ در حرم مطهر رضوی با اشاره به اظهار نظرهای مقام‌های آمریکا درباره ملت ایران، آن را نوعی جنگ روانی دانستند و فرمودند: «درباره‌ی مسائل مربوط به سال جاری، انسان میبیند که بعضی از گویندگان یا نویسندگان یا صاحب‌نظران یا اظهار‌نظر‌کنندگان درباره‌ی سال ۹۸ اظهار نظر کرده‌اند که این سال، سال تهدیدها است. بنده مطلقاً این را قبول ندارم؛ من معتقدم سال ۱۳۹۸ به توفیق الهی سال فرص
دو روز از حال و هوام نگفتم که این پست با عدد رُند را بذارم برای دیشب( بله خرافاتی بودن را به حد اعلا رسوندم) و با تمام مثبت اندیشی هایی که از قضا برام خیلی سخت شده و امیدواری هایی که به خودم دادم و...
دیشب اونی که مدنظرم بود نشد و از طرفی واکنش نامحسوس و سکوت خانواده بیشتر کلافه ام کرده.. خدایا خب چرا منو نمی بینی؟؟؟ دقیقا این مورد مثل دو سال پیش رخ داده که همه چیزش تقریبا اکی بود بغیر...
یعنی اگه اینو رد کنم، ممکنه دو سال دیگه همچین موردی پیش بیاد؟؟
باورتون میشه خواهرم از شدت حسادت نه پیام هام رو سین میکنه. 
نه جواب تماسم رو میده 
و حتی برای خواهر بزرگم و بچه هاش و حتی دومادمون سوغات فرستاده داده دست مسافر ، برای من‌ هیچی...
و من از خیلی قبلترش یه مانتو داشتم  طرح هندی دوخته شده بود از قشم سفارش داده بودم فقط ۳ بار پوشیده بودم رو از خیلی وقت پیش بهش گفتم اینو برات پست می کنم و حتی لحظه ای که مانتو رو با ساعتی که بنی براش آورده بود براش پست کردم خواهرم از چند روز قبلش جواب تماسم رو نداده بود
هوالرئوف الرحیم
تو این مهمونی بهم خوش نمیگذره اصلا.
امشب سر سفره که نشسته بودم، داشتم فکر می کردم چرا. فهمیدم.
یه مقدار زیادش حسادت بود. یه مقدار زیادش هم قمپز بودن اونها. 
امشب و امسال هم گذشت. 
خداروشکر که زخمی نخوردم.
ولی کلا حال و حوصله ندارم. نمی دونم چی شده...
در کمال آرامش به تهران رسیدم. چه رسیدنی!
ساعت پنج و نیم بامداد بود که به ترمینال رسیدم ولی انگار نه انگار که صبح است، آفتاب هنوز درنیامده است، خواب و خور ندارند! مردم مثل مور و ملخ در همه جا فشرده شده بودند. دزدی و جیب بری به حدی بود که آدم آرامش راه رفتن را از دست میداد. حماقت و خود بزرگ بینی عجیبی که از چشم های آنها میبارید مرا فراری میداد. 
ادامه مطلب
خودت را به هیچ زبانی برای کسی ترجمه نکن آنکس که دوستت دارد باید همه آنچه که هستی را از لا به لای حرف های نگفته ات از عمق نگاه ساده ات از حسادت دستهای مهربانت  بفهمدآدمها رااز روی عکس هایشان نشناسید…آدمها ازبی حوصلگی هایشان…ازخستگی هایشان…ازدلتنگی ها…ازغصه هایشان…عکس نمی گیرند!
ای شیعیان و ای آزادگان جهان به گوش باشید و به هوش که شرارت و شقاوت شمرها و عمر سعد ها ما را از فضاحت و حماقت شریح قاضی ها غافل نکند.
اگر ابو موسی اشعری‌ها و شریح قاضی‌ها نبودند شاید تاریخ به شکل دیگری رغم می خورد.
ریل شرارت را شریح ها بنا می گذارند و عمر سعد ها و حرمله ها و شمرها بر آن سوار می شوند و می تازند.
دلپر= روح الله رستمی
 
 صلی الله علی الباکین علی الحسین علیه السلام
 
 
سلام 
من یه دختر ٢٣ ساله ام، میخواستم یه موردی رو مطرح کنم، راستش من واقعا هیچ دوست واقعی ای ندارم، کسانی که اطرافم هستن دوستم ندارن، مثلا توی دانشگاه یا محل کارم با کسی طرح دوستی میریزم، اما اکثرا علاقه قلبی بهم ندارن و دنبال هدف و خواسته ی خودشون از رابطه هستن و رابطه ی عمیقی بین مون نیست. 
حتی حاضر نیستن کوچیک ترین فداکاری ای برات بکنن در صورتی که من سعیم اینه که خیلی صاف و صادق و مهربون باشم و هم دردی کنم اما سریعا گارد میگیرن یا پز داشته ه
سلام
چرا زندگی توی شهر با زندگی توی روستا خیلی تفاوت داره؟ چرا فرهنگ ها تفاوت داره؟ من یه دخترم و به دخترهای روستایی که شوهر میکنن بهترین شهرهای کشور خیلی حسودیم میشه. دست خودم نیست٬ آخه من خودم مثلا شهری ام و هیچ وقت شهری و روستایی نکردم اما وقتی میبینم دختره شوهر کرده فلان شهر و کلا انگار کوبیدنش و از نو ساختن٬ از همه نظر شخصیت و ظاهر و فرهنگ و ... ، حس بدی بهم دست میده که مثلا توی شهر زندگی می کنم ولی از امکانات به خوبی استفاده نمی کنم.
آخه دو
یکی از وقتای واضحی که حسادت میکنم به مردم، تمام وقت‌هاییه که میگن ذوقشونو برای عید از دست دادن
یا ناامید شدن نسبت به زندگی
یا نمیدونم همه چی سخت تر شده بزرگ شدن
تا جایی که از زندگیم یادم میاد - ویچ تو بی انست ایر نات عه لات - تنها دلیل تلاش برای بیدار شدنم توی عیدا این بود که موفق نشم و بعدش از دست خودم عصبانی/متنفر باشم که حتی این کارم نمیتونم بکنم :)))
عید همگیم مبارک ^^
آدم‌‌ها ظرفیت دارند. ظرفیت هر کسی حدی دارد. این ظرفیت نه باید خالی بماند و نه باید لبریز شود. مثلا ظرفیت خشم که پر شود ممکن است بادمجان بکاریم پای چشم کسی. ظرفیت عشق که خالی شود نمی‌توانیم به دیگران محبت کنیم. آدم یک نقطه‌ای می‌ایستد و حماقت‌هایش را تماشا می‌کند. دماغ چپم کاملا کیپ شده و از چهل و سه درصد راه تنفسی بینی راستم می‌توانم استفاده کنم. توصیه کردن به دیگران کار آسانی است اما جان آدم در می‌رود تا به همان حرف‌ها عمل کنیم. به عنوان
 
 
رابطه با یارتون هیچ نقشه ای تو پس ذهنتون نباش و به بهانه اعتماد یا درست ترش حماقت همه چیز رو به اون بسپرید. یکهو تو یه شب یا تو یه روز ممکنه همه عمری که صرف کردید، یارتون، دنیا شخصیتون رو ببازید چون همون شب یا روزی که می فهمید ای دل غافل رو دست خوردید متوجه می شید هیچ جایگاهی در زندگی یارتون نداشتید.به همین سادگی همه چی تموم می شه.
 
 
 
من بیشتر از اینکه صبور باشم، حسودم.
به چی یا کی، خیلی مهم نیست، من به هر اتفاقی که یه سمتش تو باشی و طرف دیگش خودم نباشم حسودم.
من ساعتای زیادی به عکسای تو خیره می‌شم و به آدمایی نگاه می‌کنم که چقدر شبیه من نیستن. به لبایی که تو رو صدا می‌زنن، به گوشایی که از تو می‌شنون،  به چشمایی که تو رو می‌بینن.
و به این فکر می‌کنم که چقدر آرزو داشتم، تا همه اونا من بودم.
آدما، مرگ مشخصی دارن که حتما ازش بی‌خبرن، اما من مطمئنم از حسادت دق می‌کنم.
#فَراری_ها
۱- روایت فوق در «صحیح بخاری» صحیح ترین کتاب اهل سنت وارد شده است.
۲-جنگ احد مسلمین شکست نظامی سختی متحمل شدند. اصحاب بزرگی همانند ابوبکر و عمر و عثمان از نبرد #فرار می کنند!  امیرالمومنین و چند نفر دیگر از اصحاب،  مقاومت نموده و رسول خدا را تنها نمی گذارند.
۳- بر اساس نص قرآن رسول خدا (ص) فراریان را به ایستادگی مقابل دشمن دعوت می کرد: 
 «إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلى‏ أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فی‏ أُخْراکُم‏....»
«هنگ
شعر : رضا کاظمی #اردبیلی 
#محاوره ای
#حسادت
گور نَقَدَر  چونوب  زامان 
آبیر    قالمییب     اصلانا
بی عیدَه تولکی   آبرسین
توکوب دو  قویمیوب قالا
زَمانَه   بیر    زَمانَه    دور 
چوخدو اوردا  حسود آدام
فیکیر    وِرمَه    سوزلَرینه
هورسَه دال دا  حسود آدام
چوخ  قارغالار  قارتال لارا 
دال دادا خَط  نیشان چَکیر
یاخین  ناشان  دا  سَن اونا 
گورورسَن  هِچ قارتال دَگیر
چوخ لو    تولکولَر    تانیام 
اوزون   اصلانا   تای   توتار
اوردا   بوردا   
 
غبطه بخوریم یا حسود باشیم؟
یکی از اموری که قرآن کریم  به آن می پردازد بررسی علل و عوامل انحرافات انسانی است. خداوند مهربان علاوه بر این که انسان را به علت های انحراف آشنا می سازد به درمان و معالجه ی آن نیز می پردازد.
 از جمله انحرافات اخلاقی که در بین مردم رواج دارد و قرآن نیز به آن می پردازد ویژگی حسد است.
حسد را علمای اخلاق این گونه تعریف کرده اند: «حسادت همان تمنای سلب و قطع نعمت از دیگری است که به صلاح او باشد به عبارتی حسود علاقه مند است ک
هوالرئوف الرحیم
آقا این "جیم" مارو انداخته بود به تکاپو. با اینکه می دونستم 26م روز زنه، چون گفته بود پس فردا طلاهه رو می خواد و بدو بدو اومد گرفت که ببره پرداختش کنن، معادلاتمون بهم ریخت و همینطور چشم براه بن بودیم.
حتی ظهر به رضا گفتم اول 22 بهمنه چند روز بعدش تولد حضرت زهرا. ولی بازم هر دو فکر می کردیم که باید اون روز همین شنبه ی پس فردا باشه.
هیچیییی دیگه. رضا که از سرکار اومد یه گل باقچه ی ایستگاه ولی خیلی خوشگل(رز سرخابی ریز با برگهای بنفش)و یه
سلام
شاید بعضی ها راجع به بعضی امکانات آمریکا بگن آمریکا با جهانخواری به اینجا رسیده و اصلا سرزمین سرخپوست ها رو گرفته و کشتار سرخپوست ها رو انجام داده، باید بگم که قبوله اون سفیدپوست ها اشتباه کردن و خیلی ظلم کردن و آخرش با کشتن همدیگه، آمریکا رو مستقل از بریتانیا کردن. اما به هر حال می‌تونستن بدون حماقت و ظلم هم به منافع شون توی اون سرزمین‌ها برسن. انقدر طبیعت آمریکا سرشار از منابع هست که نیاز نداشتن ظلمی کنن. نیاز نداشتن به خاورمیانه بیا
میتوان خیلی راحت خاطرات آدم های ساده را تغییر داد.
اگر چندبار زیر گوششان دروغی بخوانی و وانمود کنی که حقیقت همان است که تو میگویی، خاطراتشان را ( فقط به خاطر تو ) عوض می کنند، اشک هایشان را به دست فراموشی سپرده، رنج هایی که کشیده اند را به دست باد می سپارند و همان تصویری را در ذهنشان می سازند که تو میخواهی.
آدم های ساده را خیلی راحت می توان گول زد.
مایه اش یک زبان چرب و نرم است که خامشان کند و تا ابد مریدت شوند.
و چه قدر این آدم های ساده زیادند. آدم
به شدت احساس تنهایی میکنم.
امروز  کل مسیر دانشگاه ب خوابگاه زدم زیر گریه..
کل ترم قبل برام مرور شد و گریه ی من بیشتر..
من خیلی حماقت دارم میکنم و کردم خیلی!
سعی میکردم پرت نشم تو دل حاشیه ها اما..
نمیدونم چی شد؟
که خیلی راحت باختم
تو همه چی!
درس..دل!.. عقل!
امروز بخاطر همه چی گریه کردم و خودمو چلوندم تو آغوش خودم..
آررره من این روزا فقط خودمم وخودم
به سرم زد که بگذرم از این شهر
و برم ی جای دیگه..
اره من ی دیووونه مجنونم
ک دلخوره از همه چی و همه کس
جواب مح
مهم نیست در چه شرایط وموقعیتی هستید... میلیونها نفر حاضرند هر کاری انجام دهند تا موقعیت شما ر داشته باشند.سعی کنید جنبه های مثبت زندگیتان را تحسین کنید..در نتیجه آرامتر خواهید شد...
کتاب"660نکته روانشناسی ساده"
به قلم"پنلوپ ساچ"
 ترجمه"سپیده خلیلی"
بسم الله الرَّحمن الرَّحیم
 
جوابیه‌ای برای پست قبل:
 
گفتیم در عالم فرامنطق درگیر محدودیت‌های نظام علت و معلولی نخواهیم بود و هرچه بخواهیم، می‌شود. 
و گفتیم خانۀ اهداف را شاعر در همین عالم فرامنطق بنا می‌کند.
ـ سوال این بود که حرکت به سمت اهدافی این‌چنین که گاه دست نایافتنی به نظر می‌رسند، حماقت نیست؟ خودفریبی و دور شدن از واقعیت نیست؟
ـ در جواب، حال که بحث از واقعیت شد باید گفت آدمی با امید زنده است و این یک واقعیت است!
این‌که وضعیت ا
پس از اینکه داداش سکته کرد، دکتر گفت به هیچ عنوان حتی نباید یک نخ سیگار هم بکشه چون برای اون زیان آور هست و ممکنه بازم سکته کنه.
پیشتر سالی یک بار هم از خونه بیرون نمیرفت. ولی پی از مرخص شدن از بیمارستان و گذشتِ چند روز، دست کم روزی یک یا دو بار میره بیرون. اونم به بهونه ی خرید.
مطمئنم میره سیگار میکشه.
امروز هم وقتی از بیرون برگشتم میبینم تو حیاط داره سیگار میکشه!
حتماً باید سکته کنی بدنت فلج شه یا بمیری که دست از سیگار کشیدن برداری؟
گفته و خواهم
-آرام‌تر شده‌ام‌
-دیدن شادی و تفریح بقیه دیگر در من حس حسادت و عقب‌ماندن از خوشی‌های دنیا را ایجاد نمی‌کند
-راحت حرف‌ میزنم و نظرم را بدون شرمندگی بیان میکنم
-اگر کسی بخواهد خر فرضم کند اعتراض می‌کنم
-برخلاف قبل ، در فکر کردن به مردم و اینکه چه نظری راجبم دارند غرق نمی‌شود
-خودم را کمتر سرزنش می‌کنم
-دیگر هیچکس را شاخص و بری از ویژگی‌های مشمئزکننده درنظر نمی‌گیرم
-انتظار خاصی از هیچ‌کس ندارم 
-و امیدوارم که این ویژگی‌ها در من درونی و ه
یک جایی از فیلم shawshank Redemption،مردی که سالهای سال در زندان زندگی کرده و همونجا پیر شده بود بالاخره برگه ی آزادی رو گرفت و بعد از گذشت سالها وسط شهری که نمیشناختش رها شد...برای من تکان دهنده ترین قسمت این فیلم معرکه جایی بود که جسم بی جان به دار آویخته شده ی اون مرد رو دیدم...مردی که بلد نبود بیرون از مرزهای زندان زندگی کنه...حتی با یادآوریش موهای تنم سیخ میشن.
دیروز برای تایید عکسهایی که برای چاپ داده بودم باید میرفتم آتلیه.فرستادنم طبقه ی بالا تا ط
لورد کالون یکی از مشهورترین فیزیکدانان تاریخ بریتانیا گفته است:
"دلایلی قاطع و قوی مبنی بر وجود طراحی هوشمند و هدفمند پیرامون خود مشاهده می‌کنیم بر همین اساس، اندیشه الحادی تا حدی احمقانه است که نمی‌توان این حماقت را با واژه‌ها توصیف کرد".
منبع: Journal of Victoria Institute, vol. 124, p. 267
گاهی اوقات پیش خودم فکر میکنم، به خدا میگم.
واقعا چرا آدم یه حماقت هایی رو باید بکنه؟
مثلا یکی مث جدی ۱۵ سال به دخترا تدریس میکته حتی کلاس یه نفری براشون میذاره(البته من نمیدونم با اون تکیه ارتباط تا چه حد برقرار کرده)، بعدش میاد به تور من میخوره ؛ مث خر تو رابطه با هم پیش میریم؛(یعنی واقعا من اینقدر کمبود دارم ؟؟؟!!! بعد میاد به مامانم میگه ف خیلی با بقیه فرق داره و ویژه هست.
من کیرم تو دهن شما مردا که هرجا فک میکنین میتونین مجانی کس بکنین اون می
سلام علیکمطاعاتتون قبول
به این جمله دقت کنید:
"مسئله فلسطین، مسئله اسلام نیست مسئله انسانیت است"
دیروز در خبرها می خوندم که یه فرد جاهل گفته کاش در ایران اجازه می دادند همونطور که موافقین فلسطینی ها، راهپیمائی می کنند موافقین اسرائیل هم راهپیمائی می کردند!!!!!!
بدا بر احوالتون.....
پناه بر خدا از این میزان حماقت...
پناه بر خدا از این عاقبت....
"شمر زمان امام حسین مُرد، شمر زمانه ات را بشناس"
فتامل...
ادامه مطلب
چرا دیگه اینستا پست و استوری نمیذارم؟ این همه جاهای خوب و حس های قشنگی که فیلم میگیرم اما دیگه نمیذارم بقیه هم ببینن . یه آدم حسودم. حسادت به احساس . نمیخوام به اشتراکش بذارم و آلودش کنم .نمیخوام کسی فکر کنه که از درد سینگل بودن یا یه همچین چیزیه.خوشم نمیاد کسی بدونه چه احساسی دارم:/
بسم الله
 
این حرف که همین مسئولان مى‌توانند بهتر از این کار کنند، این مطلوبى است که رهبرى هم از آنها مى‌خواهد و حتى راه انتقاد را هم نشان مى‌دهد.
و از این دو حرف گذشته، این هم یک سؤال است که من و تو در برابر کمبودها و نارسایى‌ها چه باید بکنیم؛ تضعیف کنیم، توجیه کنیم یا به تکمیل برخیزیم؟
حقیقت این است کهتضعیف، جنایت استو توجیه، حماقت استو تکمیل، رسالت ماست.
 
 مرحوم علی صفائی حائری. درس‌هایی از انقلاب (انتظار)، ص۱۵۷
 
گویند حاتم طایی برادری داشت بنام خاتم طایی. برخلاف حاتم، خاتم نه هنری داشت، نه ذوقی نه سخاوتی اما تا دلتان بخواهد خودبزرگ‌بین و تشنه آوازه و شهرتی مانند برادرش بود و از حسادت چشم دیدن موفقیت‌های برادرش را نداشت.
ادامه مطلب
چرا من احمق با وجود اینکه چندین بار بهشون اعتماد کردم و دهنم سرویس شد باز حماقت کردم و بهشون اعتماد کردم.
جرا وقتی که چند صد بار امتحانشون رو پس دادن باز من بهشون فرصت دادم ؟ چرا باز خودم رو انداختم توی گردابی که هزاران بار سر نفهمی خودم و اعتماد خودم را انداخته بودم . چرا من احمق باز بهشون اعتماد کردم و به حرفشون گوش دادم .
لاشیا قبل از اینکه خرشون دم پله عزیزم قربونت برم تو هم یکی از مایی به محض اینکه خره رد شد .....
یه روز خودم رو می‌کشم . قول مید
دیگران زندگی تجملی دارند، فلانی روابط خوبی با دیگران دارد، دیگری از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است و ... آیا وقتی حسادت می کنی متوجه شده ای که تصویرشان بارها و بارها توی ذهنت نمایان می شود؟ و این تصاویر باعث بی قراری و تنفرت از خودت و زندگی می شود؟
 
تصاویر، خاطرات و تمام افکار منفی را از ذهنت پاک کن
تو نخواهی توانست دقیقا مثل آن ها باشی، آن ها در شرایط متفاوت و تربیت متفاوت و محیط و زمان متفاوتی قرار دارند، همین حالا که مشغول تنفر ورزیدن هس
غیر اخلاقی ترین عادت بشر این است که مدام و بی وقفه، درباره هر کس و پیش از آنکه بفهمد و درک کند قضاوت می کند. این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن، نفرت انگیزترین حماقت و مخرب ترین شرارت هاست ...
وصیت خیانت شده
میلان_کوندرا
پ ن: گاهی ادم با خوندن یه جمله کلی خجالت میکشه )):
بچه ها شاید بعد ها یه داستان بنویسم که شخصیت هاش واقعی باشن.
شخصیت هایی که تو زندگیم دیدم و شناختم شون.
 
این یکی شخصیت مون 
یه گدا گشنه 
آویزون
و پر لز مشکلاتی هست که بچگیش بوجود اورده.
پر از عقده
کینه
حسادت
و عدم عزت نفس هست
از شهری که توش بدنیا اومده بدش میاد و سعی میکنه بقیه رو سرکوفت بزنه.
دنبال تلافی کردن کار های بد هست و چیزای خوبو یادش نمیمونه.
دهنش لقه
بی ادب و بی شعوره.
متاسفانه ترکه.
و اسم ترک ها رو خراب میکنه.
دقیقا یه زالو رو تصور کنی ه
متاسفانه خیلی از مسائلی که آراسموس در قرن شانزدهم گفته و نقد کرده الان در قرن بیست یک مصداق داره و انجام میشه. و من فقط میتونم یاد حماقت های خودم بیفتم قبل از این که خیلی چیزهارو بفهمم و علتشو بدونم انجام میدادم. و این که خوشحالم از اون خرفتی و نفهمی تا حدودی رها شدم امیدوارم دیگه در زمینه ای اینقدر احمق نباشم فقط امیدوارم و براش تلاش میکنم چون خیلی بد به خصوص بعدش که میفهمی اشتباه میکردی حس حماقت بهت دست میده و احمقی خودت دهن کجی میکنه. به هر
مهم نیست در چه شرایط وموقعیتی هستید... میلیونها نفر حاضرند هر کاری انجام دهند تا موقعیت شما ر داشته باشند.سعی کنید جنبه های مثبت زندگیتان را تحسین کنید..در نتیجه آرامتر خواهید شد...
کتاب"660نکته روانشناسی ساده"
به قلم"پنلوپ ساچ"
 ترجمه"سپیده خلیلی"
 
 
"حسد" که در فارسی از آن به "رشک" تعبیر می شود، به معنای آرزوی زوال نعمت از دیگران است[1]، خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد. حسد یکی از صفات ناپسند اخلاقی است و در نفس برخی انسان ها وجود دارد که باعث ضرر و زیان رساندن به شخص حسود می شود،چرا که امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند: اَلحَسَدُ یُضنِى الجَسَدَ ؛حسد، بدن را فرسوده و علیل مى کند[2].
 
ادامه مطلب
کمی زخمی‌ام اما همین که درآمدم از آن رابطه‌ی مسخره جای شکرش باقی‌ست. اسمش را حذف نمی‌کنم اما دیگر نباید دنبالش باشم. از ابتدا هم یک حماقت محض بود. سوای ایراد کار من او هم یک بچه حشری بود که هورمون‌هاش مثل من بهم ریخته بود. من که می‌دونم تهش هورمونه و حله پس دادِ چی رو داشتم؟ تحقیرم کرد که حقم بود و حالا دلم خوش است که لااقل تمام شده و هیچ وقت برای ساختن دیر نیست.
خویشتن طرح و بدنامه است و باید آن را به عهده بگیرم و به سرانجام برسانم. 
خویشتن...
امروز کشیک بودم و فراموشم شده بود. همگروهیم با اینکه دید نیومدم اما اصلا زنگ نزده بود بهم یادآوری کنه. آخرش بعد اینکه خودش آف گرفته و رفته بوده بهم پیام زده رزیدنت دنبال شماست زود برید پیشش! دنائت و حسادت تا چه حد؟! سری قبل خودش زود میخواست بره رزیدنت گفت یکیتون باید بمونه وگرنه آف نمیدم من گفتم من هستم شما برید و اینم جبران خوبیم. کلا آدما خیلی خوب خوبیامونو بهمون برمیگردونن. :)
پ.ن: حتا تو هم خوب خوبیامو جواب میدی. ؛)
امروز کشیک بودم و فراموشم شده بود. همگروهیم با اینکه دید نیومدم اما اصلا زنگ نزده بود بهم یادآوری کنه. آخرش بعد اینکه خودش آف گرفته و رفته بوده بهم پیام زده رزیدنت دنبال شماست زود برید پیشش! دنائت و حسادت تا چه حد؟! سری قبل خودش زود میخواست بره رزیدنت گفت یکیتون باید بمونه وگرنه آف نمیدم من گفتم من هستم شما برید و اینم جبران خوبیم. کلا آدما خیلی خوب خوبیامونو بهمون برمیگردونن. :)
پ.ن: حتا تو هم خوب خوبیامو جواب میدی. ؛)

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

POWERMILL CNC خرید فروش پوشاک بچه در قشم پوشاک کودکان